نمي دانم علويه خانم و ولنگاری را از صادق هدايت بياد داريد ، اگر می دانستيم اين مرد بزرگ با چه هدفی اقدام به اين كار كرده بود ، علت دشمنی آقایان را مي فهميديم ومي دانستيم چرا پدرانی كه حتی سواد خواندن ندارند ،خواندن کتابهای صادق هدايت را منع می كردند و دراصل صادق ستيز بودند. باور كردني نيست كه روان شناسی اين آقایان چقدر حساب شده بود ، وقتي يادم مي آید كه پدر بی سوادم با وسواس مي پرسید: پسرم
چه می خوانی، نكند كتاب بوف كور را می خوانی وبا حالتی نگران ازاين كه من دارم ، بوف كور می خوانم، رو می كرد به مادرم و می گفت هر كس اين كتاب را بخواند خوکشی می كند ، ناخود آگاه به یاد زندگی پرحاصل اما در غربت اين درد
شناس جامعه می افتادم و می گفتم چه می شد صادق تو در وادی جهل نمی آمدی و سعی نمی كردی
در شوره زار كشت كنی؟
چه می شد برای آدمهایی می نوشتی كه حداقل الان بنيادی داشتی و جايزهایی به نامت می دادند ، چه می شد تو هم در بين مردمی بودی كه قدر فكر روشن تو را با اسكار ، نوبل و چيزهايی ازاين دست می دانستند؟
و تو درد را
شناختی ومی خواستی ريشه ی واعظ طبسی ها را از اين شوره زار بكنی ولی ما لايق نبوديم و اكنون شاهديم سلطان بلا منازع
خراسان، بر جان ومال مردمی كه برای رسيدن به بارگاه ملكوتی چه کارها که می کنند و چگونه ناموس خود را می فروشند، دست درازی می کند.
چرابدبخت زنی و مردی، ازاقصی نقاط ایران می آید با پای برهنه و وقتی فرزندشان از آنان بستنی می خواهد ، بر سر او می کوبند و از خوردن آن منعش
می کنند، اما همان زن النگوی طلای خود را می اندازد ، درآن مرقد بی مرده تا به مراد دلش برسد.
می کنند، اما همان زن النگوی طلای خود را می اندازد ، درآن مرقد بی مرده تا به مراد دلش برسد.
چرا در اين هزاره ی سوم ،هنوز مردم ما فكر می كنند باید چون گوسفند زنجير
شوند، تا ، شفا بگيرند . تحقیرشدن تا كجا و کی؟ حماقت تا
كی؟ خرافه پرستی تا کی؟
معلمی كه نمي داند شاگردش بعد از پايان درس
چه می شود باید شغل مقدس معلمی را کنار بگذارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر