برطبق معنی ارائه شده در لغت نامه ی دهخدا ، عید واژای است عربی که در ادامه، یک عبارت را برای معنی آن در نظر گرفته است :(هر چه باز آید از اندوه و غم و اندیشه و مانند آن ) در لغت نامه ی معین عید اینگونه معنی شده:( جشن ، روز جشن ، روزی که فرخنده و مبارک است.)
با توجه به معانی زیبای واژه ی عید که :جشن، سرور ،شادمانی و باز گشتن از غم ، اندوه و رسیدن به شادی و سرور می باشد در می یابیم در روزی که عید است ، صرفا ، جشن ، شادی و سرور باید در آن انجام شود .
حال این پرسش مطرح می شود که آیا کشتن موجودات زنده در روز جشن باعث شادمانی است یا ناراحتی ؟ اگر در روزی که فرخنده و مبارک می نامیمش ، کشتار و جنایت صورت گیرد ، دیگر آن روز عید نیست ، زیرا در روزی که کشتار بوده ، شادمانی جای خود را به غم و اندوه داده و خوشحالی رخت سفر بر بسته .
اگر قبول داشته باشیم ،بنا بر فرمایش فردوسی بزرگ «میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است »که کشتن موجودات زنده باعث غم واندوه می شود و نه شادمانی ، پس باید این را هم قبول کنیم ،نفس کلمه ی عید که یعنی جشن و سرور است ، با کشتن و خون ریزی در تضاد است و اگر موافق با کشتن و خون ریزی باشیم ، آن وقت باید قبول کنیم که ما یک مشکل بزرگ روحی داریم که در روانشناسی به آن سادیسم گفته می شود و بنابراین آدم یا آدمهایی که دچار این عارضه هستند ، آدمهای عادی و نرمال به حساب نمی آیند .
با توجه به مطالب گفته شده ونتایج بدست آمده به این نتیجه می رسیم که نمی شود به این روز توحش ، عید اطلاق کرد ، زیرا همانگونه که در مطالب قبلی اشاره کردم ،نفس کلمه ی عید با کشتار و خون ریزی در تضاد است و به هر بهانه و دلیلی که در آن کشتن صورت گیرد از اصول انسانیت و مدنیت به دور است و طبیعتا امری است که با توحش ، بی رحمی و پستی برابری می کند .
این رسم قبیح در سایر ادیان ابراهیمی هم مشاهده می شود ، اما مردم متمدن مشغول فرهنگ سازی برای رفع این نقیصه هستند( بخشش بوقلمون به دست رییس جمهور آمریکا در روز شکر گزاری )
قربانی کردن و کشتن حیوانات و انسانها امری بوده که در دوران جهل و بی خبری آدمها از علم و دانش روز انجام می شده ، د ر عصر حجر انسانها به خاطر ترس از طبیعت و خشم موجود در آن ، این کار غیر انسانی را انجام می داده اند و اکنون دین عصر حجری اسلام نیز این عمل خشن را که از ذات خشن اش نشات می گیرد در عصر شکوفایی بشر هنوز توصیه می کند و پیروانش را بر این امر تشویق.
توجیه اعمال زشت و قبیح با داستانهای مسخره آنچنان مشمئز کننده است که انسان را به این فکر می اندازد ، این الله نادان چگونه بنده ی مقرب درگاه خود را نمی شناخته و در پی امتحان او بر آمده و وقتی از امتحان سر بلند بیرون می آید به او جایزه می دهد ، آیا باور این مزخرفات با عقل سلیم مطابقت دارد ؟
چگونه می شود حرف الله ی را که نمی دانست زمین گرد است و به دور خورشید می چرخد وذره ای ناچیز در کیهان است باور کرد و به آن احترام گذاشت ؟
وفتی می گوید نخورید ونیاشامید از طلوع تا غروب ،باید فهمید که این الله نادان و فرستاده اش طول و عرض جغرافیایی و خط استوا و قطب را نمی شناخته اند، حالا سزاوار است که در یک روز مشخص تعداد بی شماری حیوان بی گناه را قتل عام کرد و لاشه ی آنها را زیر زمین دفن کنند؟
با توجه به معانی زیبای واژه ی عید که :جشن، سرور ،شادمانی و باز گشتن از غم ، اندوه و رسیدن به شادی و سرور می باشد در می یابیم در روزی که عید است ، صرفا ، جشن ، شادی و سرور باید در آن انجام شود .
حال این پرسش مطرح می شود که آیا کشتن موجودات زنده در روز جشن باعث شادمانی است یا ناراحتی ؟ اگر در روزی که فرخنده و مبارک می نامیمش ، کشتار و جنایت صورت گیرد ، دیگر آن روز عید نیست ، زیرا در روزی که کشتار بوده ، شادمانی جای خود را به غم و اندوه داده و خوشحالی رخت سفر بر بسته .
اگر قبول داشته باشیم ،بنا بر فرمایش فردوسی بزرگ «میازار موری که دانه کش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است »که کشتن موجودات زنده باعث غم واندوه می شود و نه شادمانی ، پس باید این را هم قبول کنیم ،نفس کلمه ی عید که یعنی جشن و سرور است ، با کشتن و خون ریزی در تضاد است و اگر موافق با کشتن و خون ریزی باشیم ، آن وقت باید قبول کنیم که ما یک مشکل بزرگ روحی داریم که در روانشناسی به آن سادیسم گفته می شود و بنابراین آدم یا آدمهایی که دچار این عارضه هستند ، آدمهای عادی و نرمال به حساب نمی آیند .
با توجه به مطالب گفته شده ونتایج بدست آمده به این نتیجه می رسیم که نمی شود به این روز توحش ، عید اطلاق کرد ، زیرا همانگونه که در مطالب قبلی اشاره کردم ،نفس کلمه ی عید با کشتار و خون ریزی در تضاد است و به هر بهانه و دلیلی که در آن کشتن صورت گیرد از اصول انسانیت و مدنیت به دور است و طبیعتا امری است که با توحش ، بی رحمی و پستی برابری می کند .
این رسم قبیح در سایر ادیان ابراهیمی هم مشاهده می شود ، اما مردم متمدن مشغول فرهنگ سازی برای رفع این نقیصه هستند( بخشش بوقلمون به دست رییس جمهور آمریکا در روز شکر گزاری )
قربانی کردن و کشتن حیوانات و انسانها امری بوده که در دوران جهل و بی خبری آدمها از علم و دانش روز انجام می شده ، د ر عصر حجر انسانها به خاطر ترس از طبیعت و خشم موجود در آن ، این کار غیر انسانی را انجام می داده اند و اکنون دین عصر حجری اسلام نیز این عمل خشن را که از ذات خشن اش نشات می گیرد در عصر شکوفایی بشر هنوز توصیه می کند و پیروانش را بر این امر تشویق.
توجیه اعمال زشت و قبیح با داستانهای مسخره آنچنان مشمئز کننده است که انسان را به این فکر می اندازد ، این الله نادان چگونه بنده ی مقرب درگاه خود را نمی شناخته و در پی امتحان او بر آمده و وقتی از امتحان سر بلند بیرون می آید به او جایزه می دهد ، آیا باور این مزخرفات با عقل سلیم مطابقت دارد ؟
چگونه می شود حرف الله ی را که نمی دانست زمین گرد است و به دور خورشید می چرخد وذره ای ناچیز در کیهان است باور کرد و به آن احترام گذاشت ؟
وفتی می گوید نخورید ونیاشامید از طلوع تا غروب ،باید فهمید که این الله نادان و فرستاده اش طول و عرض جغرافیایی و خط استوا و قطب را نمی شناخته اند، حالا سزاوار است که در یک روز مشخص تعداد بی شماری حیوان بی گناه را قتل عام کرد و لاشه ی آنها را زیر زمین دفن کنند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر